محمدحسین مهدویان قرار نبود عملیات «مرصاد» را بسازیم. حواسمان به این بود که فیلم به سمتی نرود که اختلافات فکری عقیدتی منافقین نمایان شود.
محمد حسین مهدویان درباره قصه «ماجرای نیمروز» گفت: «در مقطعی قرار بود قصهای در عراق را روایت کنیم. یعنی همانطور که مجاهدین در تهران به دنبال خانه تیمی بودند، ما میخواستیم این ماجرا را برعکس کنیم. چون مشابه همین ماجرا در زمان جنگ در عراق هم وجود داشت. یعنی خانههای تیمی که نیروهای امنیتی ما در عراق داشتند و نیروهای امنیتی عراق به دنبالشان بودند.»
در واقع ما میخواستیم کاراکتر صادق و کمال را به دل خانههای تیمی در عراق ببریم و ببینیم که این افراد در حال گریز از دست نیروهای امنیتی عراق هستند که به نظرم خیلی قصه جذابی بود. به هر حال سیدمحمود رضوی پژوهشهایی در سالهای گذشته جمع آوری کرده بود که پیشنهاد داد این قصه را در دل عملیات مرصاد روایت کنیم به همین ترتیب قصه عراق منتفی شد.
کارگردان «ماجرای نیمروز ، رد خون» در ادامه درباره شکل گیری خشونت گفت: « همه آدمها بالاخره یک طرز فکری دارند و حاضرند برای عقاید خود بجنگند و ایستادگی کند ولی اگر «ماجرای نیمروز؛ رد خون» بتواند این سوال را ایجاد کند که برای آن تا کجا میشود پیش رفت، کار بزرگی کرده است. به نظرم این سوال در اوضاعی که الان در آن به سر میبریم، سوال بسیار مهمی است. همه این خشونتی که در ذهن آدمها وجود دارد، اگر روزی عینیت پیدا کند چه میشود؟ آیا این خشونت به همان اندازهای که در ذهنمان است، در کف جامعه اتفاق میافتد؟
شاید خیلی از ماها در لحظاتی در مدرسه به این فکر کردهایم که به خاطر رفتار معلم، از پشت نیمکت بلند شویم و زیر گوش او بزنیم اما این موضوع همیشه در حد یک ذهنیت باقی ماند و هیچوقت به آن عمل نکردیم. اگر یک لحظه برآشفته شویم و از پشت نیمکت خودمان بلند شویم آیا بعد از چند قدم برمیگردیم یا واقعا میرویم به سمت اینکه خشونت را ادامه بدهیم؟»