بدون شك هركسي كه با دنياي سينما آشناست، وقتي با سينماي جنگ و ژانر دفاع مقدس روبه رو ميشود بيش از هركس نام ابراهيم حاتميكيا در ذهن و خاطرش تداعي ميشود.
حاتميكيا چنانچه خودش اذعان دارد فيلمسازي را به شكل آماتور آغاز كرده است و در سال ٥٨ در كلاس هاي فيلمبرداري و فيلمنامه نويسي استاداني همچون اكبر عالمي، منوچهر عسگري نسب دوره هايي را گذراند. او در همان سال ها در گروه تلويزيوني «روايت فتح» و در كنار شهيد آويني به كار فيلمبرداري مشغول شد و در سال ١٣٦٤ نخستين فيلم بلند خود را براي گروه فيلم و سريال شبكه دوم سيما با نام «هويت» ساخت. دومین فیلم بلند او «دیدهبان» در سال ۱۳۶۷ ساخته شد. «دیدهبان» را میتوان شروع فعالیتهای جدی و رسمی ابراهیم حاتمیکیا دانست. فیلمی که وی را چند پله در سینمای ایران به جلو برد.
پس از فیلم دیدهبان، وی دو فیلم دیگر را کارگردانی کرد ولی میتوان در بین آثار پس از «دیدهبان» جدیترین فیلم را از «کرخه تا راین» دانست. «از کرخه تا راین»، محصول ۱۳۷۱ به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا است که به سرنوشت قربانیان بمبهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق میپردازد. از بازیگران این فیلم میتوان علی دهکردی و هما روستا را نام برد. همچنین موسیقی ماندگار این فیلم از آثار مجید انتظامی است.
«خاكستر سبز» در سال ١٣٧٢ فيلم بعدي حاتميكيا بود كه تنها فيلم ايراني و از معدود آثاري است كه به جنگ بوسني و هرزگوين مي پردازد: اما در آن، اثري از كشت و كشتار نبود و جنگ، تنها دستمايه اي است براي بيان حرف هاي ديگر. اين فيلم كه برخي آن را شخصي ترين فيلم حاتميكيا مي دانند نشان داد كه وي در بستر فضاي جنگي به دنبال مفاهيم و ايده اي انساني ميگردد.
ابراهيم حاتمي كيا بعد از دو سال در سال ١٣٧٤ با دو فيلم «بوي پيراهن يوسف» و «برج مينو» به سينما برميگردد. وي در «بوي پيراهن يوسف» به مفهوم انتظار ميپردازد و قصه آزادي اسراي جنگ را به تصوير ميكشد و به نوعي بحث موعود و مهدويت را روايت ميكند. در اين فيلم حاتميكيا به فضاي ملودرام از «كرخه تا راين» نزديك ميشود.
در «برج مينو» نيز كارگردان سعي ميكند به نقش زنان در جبهه بپردازد و با استفاده از ساختاري فرم گرا و روايتي تودرتو، مينو را به حوادث جنگ پيوند مي زند.
ابراهيم حاتميكيا با ساخت «آژانس شيشه اي» در سال ٧٦ به نقطه اوج در كارنامه و زندگي حرفهاي خود ميرسد و اين فيلم به نماد سينماي دفاع مقدس بدل ميشود. نهمين فيلم حاتمي كيا كه با فضاي سياسي آن دوران تناسب داشت و در اولين جشنواره فيلم فجر در دولت اصلاحات موردتوجه منتقدان و داوران قرار مي گيرد: اما اين فيلم بهانه اي براي اعتراض و مخالفت كساني مي شود كه معتقد بودند حاتمي كيا از ارزش ها و باورهاي گذشته خود برگشته است.
حاتمي كيا در «روبان قرمز» (١٣٧٨) با زباني نمادين به آسيب شناسي زندگي افرادي توجه نشان مي دهد كه پس از جنگ به دنبال معنايي براي زندگي خود بودند. فيلم موردتوجه اغلب منتقدان قرار گرفت. «روبان قرمز» حاشيه هاي فراواني در زمان جشنواره نوزدهم فيلم فجر از سر گذراند كه درنهايت منجر به بيرون كشيده شدنش از جشنواره شد.
سه گانه حاتمي كيا در مورد تقابل آدم هاي زمان جنگ با دنياي امروز با فيلم «موج مرده» تكميل شد. «موج مرده» جدا از وجوه ايدئولوژيك و سياسي اش، مضمون شكاف نسل ها، جدايي فرزندان از پدران و مادران را به تصوير مي كشد. حاتمي كيا در «ارتفاع پست» اوضاع اجتماعي پس از جنگ را به تصوير مي كشد و بار ديگر توانايي خود را در كارگرداني در فضايي بسته در «آژانس شيشه اي» را اين بار در داخل يك هواپيما تكرار مي كند.
«به رنگ ارغوان» به عنوان سياسي ترين اثر كارگردان تجربه بعدي حاتمي كيا بود كه همكاري دوباره او را با حميد فرخ نژاد رقم زد. اين فيلم به دليل بروز برخي حساسيت ها، حتي فرصت اكران در يك سانس از جشنواره بيست و سوم فجر را پيدا نكرد و بنا به صلاحديد مسوولان امنيتي و كشوري نمايش آن براي مدتي نامعلوم به عقب افتاد. اين اتفاق تاثير رواني بدي روي حاتمي كيا گذاشت و نوعي دل زدگي در وي ايجاد كرد. حاتمي كيا پس از نااميدي در اكران «به رنگ ارغوان» به سراغ «به نام پدر» رفت كه بسياري آن را فيلمي ضد جنگ خواندند. اين فيلم از تقابل تفكرات و عقايد نسل قبل «پدر» و نسل جديد «دختر» را در بستري ملودرام به تصوير مي كشد.
بعد از «آژانس شيشه اي» به عنوان پرمخاطب ترين اثر حاتمي كيا «دعوت» به عنوان متفاوت ترين فيلم وي شناخته میشود. حاتمي كيا براي اولين بار خارج از فضاي هميشگي فيلم هايش به موضوع سقط جنين در جامعه پرداخت و فيلمي اجتماعي ساخت كه حتي در فرم نيز متفاوت بود.
حاتمي كيا بعدازاين يكي از جنجالي ترين فيلم هاي خود به عنوان «گزارش يك جشن» را ساخت كه به دليل حواشي سياسي كه درباره آن در نسبت با وقايع سال ٨٨ پيش آمد هنوز امكان اكران و نمايش پيدا نكرده است.
فيلم «چ» اثر بعدي حاتمي كيا بود كه شايد بتوان آن را اولين فيلم او درباره يك شخصيت و قهرمان واقعي دانست. اين فيلم داستان ۲ روز از زندگي دكتر مصطفي چمران در پاوه به تصوير مي كشد. فيلم «چ» در مقايسه با فيلم هاي ديگر ژانر سينماي جنگي ايراني، داراي جلوه هاي ويژه و صحنه آرايي هاي نظامي كم نظيري است. عده اي معتقدند نام فيلم، يادآور نام «چه گوارا» است و سازنده با اين كار قصد داشته تا ميان چمران و چه گوارا قياس كند. فيلم با چند حاشيه هم همراه بود ازجمله علي كشوري فرزند شهيد كشوري كه به انتقاد از نحوه پرداختن به نقش شهيدان كشوري، شيرودي، سهيليان و تيمسار فلاحي در اين فيلم پرداخت.
حاتمي كيا در سال ٩٤ فيلم «باديگارد» را میسازد كه موضوع آن درباره باديگاردي است به نام «حيدر» كه وظيفه حفاظت از مسوولان بلندپايه كشور را بر عهده دارد. نقش او را پرويز پرستويي بازي مي كند. حيدر شخصيت آرمان گرايي است كه مسائلي را در كارش مي بيند و اين مسائل او را نسبت به كارش دچار تضاد و شك و ترديد مي كند.
آخرين اثر ابراهيم حاتمي كيا فيلم «به وقت شام» است كه هم به دليل سوژه و پرداخت و هم به دليل حواشي جنجالي كه فيلم و فيلمساز در جشنواره به وجود آوردند يكي از پرهياهوترين فيلم هاي حاتمي كيا در كارنامه او شده است. حضور موسسه اوج به عنوان حامي مالي فيلم و طرح قصه داعش در آن ازجمله عناصر مهم شكل گيري اين جنجال ها بوده و عصبانيت حاتمي كيا از واكنش منتقدان نسبت به اين فيلم كه در شب اختتاميه جشنواره به اوج خود رسيد. «به وقت شام» از حيث تكنيكي و جلوه هاي ويژه يكي از مهم ترين فيلمهاي سينماي حاتمي كياست.
اگرچه سينماي حاتمي كيا در ژانر دفاع مقدس شناخته مي شود، اما دغدغه هاي اجتماعي و ايدئولوژيك متناسب با تحولات تاريخي جامعه را در آثار وي نبايد فراموش كرد.. قهرمان هاي فيلم هاي او به نوعي دغدغه هاي خود وي را بازنمايي مي كند و جالب اينكه اغلب آثار وي نه صرفا ساخت فيلم هاي جنگي كه پرسش هايي از جنگ است: به ويژه پرسش هايي كه بعد از جنگ، هويت انسان هاي مثل او را به چالش كشيده است.
حاتميكيا طي این سالها تجربه هاي دشوار و پرفرازونشيبي را از سر گذرانده كه نشانهها و مولفههاي هريك از آنها را ميتوان در تك تك آثارش بازشناسي كرد. سينماي حاتميكيا، تاريخ تصويري انقلاب اسلامي است كه جامعه شناسي هر دوره را به زبان سينما روايت ميكند و فيلم هاي او صرفا غصه آدم هاي جنگ نيست كه قصه جنگ آدم هاست. قصه آدمهايي كه ميان اسطوره و واقعيت، ارزشها و لغزشها و ميان تجدد و تدين در جست وجوي رستگارياند.